اگرچه بحران روابط میان روسیه و اوکراین پس از برکناری ویکتور یانکوویچ از ریاست جمهوری اوکراین در فوریه ۲۰۱۴ شکل ملموستری به خود گرفت، اما میتوان ریشه این اختلاف را از زمان فروپاشی شوروی دانست. روسیه به عنوان جانشین اتحاد جماهیر شوروی، همواره سعی داشته حوزه نفوذ خود را در بین جمهوریهای جداشده از شوروی حفظ کند. در این راستا، اوکراین یکی از مهمترین حوزهها به شمار میرود. بیتردید روی کار آمدن نیروهای طرفدار غرب (ایالات متحده) در این کشورها، تهدید بزرگی برای روسیه به شمار میرود؛ چرا که علاوه بر محاصره زمینی این کشور، میتواند مزیت صادرات انرژی روسیه به اتحادیه اروپا را که به عنوان اهرم فشاری برای کنترل سیاستهای اتحادیه اروپاست از بین ببرد. در وهله نخست، اوکراین از نظر اقتصادی اهمیت بسزایی برای روسیه دارد. نزدیک به ۸۰ درصد لولههای گاز صادراتی روسیه به اروپا از اوکراین میگذرد. به همین سبب، مسکو هرگونه همکاری اقتصادی اوکراین با شرکتها و مؤسسات اقتصادی اروپا را یک تهدید جدی تلقی میکند و آن را به ضرر روسیه میداند. از نظر نظامی، این کشور به مثابه یک حائل برای روسیه در برابر اتحادیه اروپا و ایالات متحده است. مسکو به خوبی میداند نزدیک شدن اوکراین به ایالات متحده، منجر به محاصره بیشتر این کشور توسط آمریکا خواهد بود. مسکو تلاش دارد با ایجاد یک حصار امنیتی در محیط پیرامونی خود، امنیت خود را در برابر اقدامات آمریکا تضمین کند. برخلاف چین که قدرت اقتصادی بالایی دارد و میتواند از این اهرم، برای مهار سیاستهای ایالات متحده استفاده کند، اقتصاد روسیه به دلیل تحریمهای آمریکا، آسیب دیده و ضعیف است. از طرفی چنین دامن زدن به این بحران توسط ایالات متحده، میتواند کنشگری روسیه به عنوان یکی از بازیگران مهم در عرصه روابط بینالملل را تا حد زیادی کاهش دهد. آمریکا خواهان برقراری یک دموکراسی پارلمانی در اوکراین است و روسها در ظاهر مخالفتی با آن ندارند. با این حال، نکته جالب توجه اینکه این موافقت منوط به نپیوستن اوکراین به ناتو و اتحادیه اروپاست. سیاستهای روسیه با سقوط دولت ویکتور یانوکویچ شکست سختی خورد. در همان سال، رأی مثبت پارلمان اوکراین به پیوستن این کشور به ناتو، اوضاع را بحرانیتر کرد. در این میان، آمریکا با همراهی لهستان و دولتهای بالتیک پیشنهاد داد اوکراین به همراه گرجستان به سازمان نظامی ناتو ملحق شود. تلاش برای در جبهه قرار دادن روسیه به وسیله ایالات متحده، روسیه را در مسیری قرار داد که نقض حاکمیت اوکراین را منطقیترین سیاست برای تضمین امنیت خود بیابد.
سیاست روسیه در قبال کریمه که در نهایت پس از همهپرسی برگزار شده و نظر قریب به اتفاق رأی دهندگان منجر به الحاق این منطقه به روسیه شد، تعجب بسیاری را در غرب برانگیخت. نخبگان غربی این اقدام روسیه را رفتاری «غیرعقلانی» خواندند. بحران اوکراین از یک سو این فرصت را در اختیار قدرت حاکمه در روسیه قرار داد که در چارچوب درک ملیگرایانه از منافع -که ریشه در ملاحظات تاریخی و الزامات ژئوپلتیک کشور دارد- به اقدام دست زند و از سویی دیگر این نکته را آشکار سازد که آمریکا اصولاً روسیه را در اندازههای یک قدرت بزرگ جهانی نیافته است. با این حال، از زمان به قدرت رسیدن پوتین در روسیه، وی همواره تلاش داشته ایالات متحده را وادار به پذیرش روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ در حوزه پیرامونی و اروپا نماید. بیشک، اوکراین، امروز صحنه کارزار رقابت ایالات متحده و روسیه است. به گفته سفیر روسیه در ایالات متحده، از آنجایی که روابط این دو کشور امروز در بحرانیترین وضعیت خود قرار دارد، تحریمهای آمریکا علیه روسیه نیز این کشور را بیش از پیش در انزوا قرار داده است. به نظر میرسد نمیتوان چشمانداز دقیقی از آینده بحران روابط روسیه و اوکراین ارائه داد، چون مادامی که رقابت آمریکا و روسیه از یک سو و نیز رقابت اتحادیه اروپا و روسیه از سوی دیگر، به قوت خود باقی بمانند، روابط روسیه و اوکراین نیز بهبود نخواهد یافت. با این حال، روسیه بهتر است به جای استفاده از ابزار نظامی -که شاید در کوتاه مدت مفید باشد و در بلند مدت مضر- از راههای دیگر به اختلافات خود با اوکراین پایان دهد. بیشک ادامه این بحران برای روسیه گرانتر تمام خواهد شد.
نظر شما